مضمون یک فیلم چیست؟
گرچه اغلب به صورت آگاهانه متوجه نمیشویم، اما معمولاً فیلمهایی که بیش از همه در ما تأثیر میگذارند، فیلمهایی با مضامین مشترک هستند. مککی، استاد فیلمنامهنویسی مشهور، داستانها را «تجهیزات لازم برای زندگی کردن» میداند؛ چرا که داستانها با دراماتیزه کردن مضامین مشترکی که برای زندگی ما اساسی هستند و مرکزیت دارند، «چگونه زیستن» را به ما میآموزند. او از مضامین فیلم، به عنوان «ایده کنترلکننده» نام میبرد؛ ایدههایی که خالصترین شکل از معنای یک داستان هستند، همان «معنایی از زندگی» که بینندگان با خود به زندگی خودشان میبرند.
بر اساس مفهوم «ایده کنترلکننده»، مضمون را میتوان به روشهای مختلفی تعریف کرد. اغلب، مردم مضمون فیلم را در یک یا چند کلمه بیان میکنند؛ مانند: عشق، مرگ، عدالت، بزرگ شدن، طبیعت. اما اینها، بیشتر عناوین یا موضوعات داستان هستند و نه مضمون آن. در واقع مضمون فیلم، «نوع مواجهه ما در قبال موضوع داستان» را مشخص میکند. به عنوان مثال، در حالی که عدالت میتواند موضوع یک فیلم باشد، مضمون چنین موضوعی میتواند چیزی شبیه به این باشد که «اگر کسی عدالت را برای خودش انجام ندهد، هرگز نمیتواند آن را برای دیگران برقرار کند».
اغلب، مردم مضمون فیلم را در یک یا چند کلمه بیان میکنند؛ مانند: عشق، مرگ، عدالت، بزرگ شدن، طبیعت. اما اینها، بیشتر عناوین یا موضوعات داستان هستند و نه مضمون آن. در واقع مضمون فیلم، «نوع مواجهه ما در قبال موضوع داستان» را مشخص میکند.
در این مقاله، ما هفت دسته موضوع عمده در فیلمها را بررسی کردهایم و سپس برای هریک از این موضوعات، لیستی از زیرعنوانها تهیه کردهایم و سپس با بررسی دو مضمون مهم از یک فیلم کلاسیک، نشان میدهیم که چگونه تعدادی از این زیرعنوانها، به شکل مضامین مشترک در فیلمها تبدیل میشوند.
۱. خدا و فلسفه
- ایمان در برابر شک (faith vs. doubt)
- سرنوشت در برابر انتخاب (fate vs. self-determination)
- عقل در برابر ایمان (reason vs. faith)
- مواجه شدن با یک جهان خالی (facing an empty universe)
- نابود کردن روح (destruction of the soul)
مثال: فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» ( “No Country for Old Men (2007)”)

ایده اصلی در فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» این است که «جهان فرای فهم و پذیرش ماست». مثلاً شخصیت chigurh، این ایده را دارد که «هرچقدر برای فهم جهان بیشتر تلاش کنیم، کمتر آن را میفهمیم» و این اعتقاد او با استفادهاش از یک سکه برای تصمیمگیری در مورد مرگ و زندگی دیگران، نشان داده میشود.

از نظر کارگردان، تصوّر قدرت انتخابگری انسان (در مقابل مفهوم سرنوشت) تنها یک توهم است. این مضمون در دیگر شخصیتهای داستان هم نشان داده میشود. مضمون دیگرهم این است که: «جنبه اخلاقی جهان در مقابل عدالت سر خم نمیکند و اهمیتی ندارد که ما چقدر تحقق عدالت در این دنیا را میخواهیم».
۲. بقا
- انسان در برابر طبیعت
- انسان در برابر انسان
- فرد در برابر خویشتن (individual vs self)
- استقامت/ قدرت یافتن
- مقاومت در برابر ظلم
- مواجه با بیماری/ مرگ/ اعتیاد
- شکست دادن موجودات عجیب و غریب
مثال: «رهایی از شاوشنگ» (“The Shawshank Redemption (1994)”)

برخلاف فیلم قبلی، کارگردان در این فیلم به سطحی از حق انتخاب انسان باور دارد و نشان میدهد «مهم نیست که موقعیت تو چقدر بد باشد، بلکه نوع مواجه و پاسخ تو، به خودت بستگی دارد و میتواند سرنوشت تو را تغییر دهد.» و مضمون دیگر اینکه: «اگر سعی نکنی که فعالانه و با وجود شرایطت زندگی کنی، تو واقعاً زنده نیستی و میتوانی مرده حساب شوی»

۳. فضیلت و ارزشها
- شجاعت و قهرمانی
- افتخار و وفاداری (honor and loyalty)
- ریاکاری و دورویی
- مواجه با ترس/ یافتن شجاعت
- طمع و سقوط
- غرور و سقوط
- ترقی و صعود
- این مفاهیم بیشتر در فیلمهای کودکان یافت میشوند.
مثال: انیمه «شهر اشباح» (“Spirited Away (2001)”)

داستان دختری است که روحیه ماجراجویی ندارد اما برای نجات خانوادهاش، وارد یک ماجرای عجیب میشود. مضامین:
ـ «پیش از این که بتوانی به دیگران کمک کنی، باید شجاعت مبارزه با ترسهای خودت را پیدا کنی»
ـ «یک زندگی خوب نیازمند دو روحیهی ماجراجویانه و کودکانه است»
۴. عشق
- عشق در برابر تنهایی
- عشق در برابر کنترل اجتماعی
- یافتن دوست داشتن خود (finding self-love)
- حسرت از عشق از دست رفته
- قدرت خانواده/دوستی
- فداکاری برای عشق
مثال: «کازابلانکا» (“Casablanca (1942)”)

معروفترین فیلم کلاسیک عاشقانه (کازابلانکا) (1942) است. مضامین:
ـ «عشق واقعی به معنای انجام دادن بهترین کار برای دیگری است حتی اگر بهای زیادی برای خودت داشته باشد.»
ـ «باید قبل از دوست داشتن دیگری، خودت را دوست داشته باشی.»
۵. مضامین اجتماعی
- درگیری طبقاتی
- قدرت و فساد (power and corruption)
- نبرد و مبارزه برای عدالت
- فرد در برابر جامعه
- ماتریالیسم/ کاپتالیسم
- پیشرفت؛ واقعیت یا توهم
- مقاومت (Resistance)
- انسانیت در برابر تکنولوژی
- تغییر در برابر سنّت
- آشوب در برابر نظم (chaos vs. order)
- آثار بد و شوم تبعیض
- جستجو و تلاش برای قدرت
- پویایی اجتماعی
مثال: فیلم «کار درست را انجام بده» (“do the right thing (1989)”)

فیلم «کار درست را انجام بده» do the right thing (1989) در مورد فاشیسم و نژادپرستی است و مضامین آن را میتوان اینگونه در نظر گرفت:
ـ برای شکست نژادپرستی، هم تغییرات اجتماعی و هم تغییرات شخصیتی و انسانی نیاز است.
ـ برای همزیستی در یک جامعه متنوع، همدلی و قدرت تحمل از عوامل کلیدی هستند.
۶. خوبی در برابر بدی
- نابودکنندگی جنایت و خشونت
- ترس و بیزاریهای جنگ
- وسوسه به گناه
- زشتی انتقام
- مقاومت در برابر ظلم
مثال: «رفقای خوب» (“Goodfellas (1990)”)

مضمون فیلم «رفقای خوب» (Goodfellas)( 1990) مارتین اسکورسیزی این است: «ممکن است یک نفر به قدرت و خوشی از طریق جنایت و خشونت دست پیدا کند؛ اما آزار و ضربه به دیگر انسانها برای رسیدن به اهداف شخصی، اثرات مخربی بر روح و روان فرد دارد.»
۷. خودشناسی
- بزرگ شدن (coming of age)
- خالی بودن در برابر عمق
- یافتن توانمندیها
- شروع دوباره
- آموختن زندگی با اشتباهاتش/ حسرتها/ تقصیرها
- هزینههای نپذیرفتن هویت واقعی خود
- سرخوردگی/ ازدست دادن پاکی و عصمت
- خطرات جهل و ناآگاهی
- یافتن خودآگاهی
- میل به فرار
مثال: فیلم «بیسرنخ» (“Clueless (1995)”)

بیسرنخ (Clueless) 1995 براساس داستان اِما از جین آستین ساخته شده است و دو مضمون اصلی آن را میتوان به صورت زیر نوشت:
ـ نمیتوانی خود واقعیت را بشناسی مگر اینکه بتوانی دیگران همانطور که هستند، بپذیری.
ـ برای اینکه واقعا بزرگ شوی، باید شکستها و ایراداتت را بپذیری و از آنها درس بگیری.
لینک مقاله:
https://www.studiobinder.com/blog/movie-themes-examples